-
D&C
چهارشنبه 20 دی 1391 15:24
-
دل می رود ز دستم
چهارشنبه 20 دی 1391 14:56
اول صبح که زنگ زدیم. گفتن استادتون ( خوش صدا ) اومده داره به زنانیا کمک می کنه ما هم دویدیم اومدیم اتاق عمل گویا روده پرفوره شده بوده و استاد در حال دوخت و دوز بودن. بعد هم که ما رو دیدن کلی تحویل و گفتن به دکتر هم سزارین بدین انجام بده همه حضار از جمله سال 4 هم تایید کردن. دلمونو صابون زده بودیم که امروز هم یه سزارین...
-
شیرینی دادیم
دوشنبه 18 دی 1391 21:42
امروز در یک حرکت خودجوش رفتیم شیرینی خریدیم بردیم اتاق عمل و دودستی تقدیم کردیم. یه عمل سزارین داشتن با یه عمل کورتاژ که ما وایسادیم مثل بچه های خوب فقط نیگاه کردیم . بعدش تحقیق بعمل اومد که دوست عزیزمون جناب پاشاخان هم یه سزارین انجام دادن ولی پیچوندن و شیرینی ندادن
-
اولین سزارین
یکشنبه 17 دی 1391 20:38
امروز خیلی روز خوبی بود. اولش که گفتن 3-4 تا سزارین داریم. بعدش فهمیدیم یکیش که مشکل قلبی داره و سریع باید تمومش کنن. پس قاعدتا به من نمی رسید بعدش گفتن که یکیشون اچ آی وی داره که اونم رزیدنت ارشدشون گفت نامردیه به شما بدیم و هر چی من خودمو کشتم اشکال نداره من راضیم به من گوش ندادن. تو این هاگیر واگیر اتند بی هوشی هم...
-
عمل به شرط ناهار
چهارشنبه 13 دی 1391 11:54
امروز دوستان و همکاران محترم زنان یه مریض داشتن که امفالوسل تشخیص داده بودن و برای همین و یه سری علل دیگه که بنده حضور ذهن ندارم تندیکاسیون سزارین داشت. خلاصه انجام شد و آخرش چون نی نی مورد نظر NICU نداشت همه داشتن اینور اونور براش پذیرش میگرفتن. خلاصه این به اون میگفت اون به این. که سال 4شون برگشت گفت ( با خنده )...
-
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
دوشنبه 11 دی 1391 15:54
امروز رفتیم یه دونه سزارین دیدیم. بعدش رفتیم پیش دوستان جراح که ندا آمد « دکتر چرا بیکاری برو اون مریض هرنی که خوابیده رو عمل کن» البته دوستان خودشون در حال عمل کردن ویپل بودند. خلاصه رفتیم سر عمل و ساک هرنی که پیدا شد دیدم یکی از دوستان پرستار فرمودند که « دکتر شما چرا دستکش جی وایر (ضد ویروس) نمی پوشی» ما یه دفعه...
-
اینم از امتحان
پنجشنبه 7 دی 1391 09:50
امروز امتحان داشتیم و این 2-3 روز اخیر رو نرفتیم بخش محترم زنان و نشستیم خر زدیم. دیشبم که لیلة الامتحان بود و درست حسابی نخوابیدیم بعدشم تو این سوز و سرما رفتیم سر جلسه و ...الان چای گرم با اینترنت...
-
یه عمل ناخواسته
دوشنبه 4 دی 1391 16:43
امروز رفتیم اتاق عمل و سر عمل دویتان زنان بودیم و یکی از عمل هاشون برداشتن رحم و تخمدان یه ترنس بود( یعنی یه خانومی بود که می خواست مرد بشه) خلاصه بعدش این وسطا دیدیم که استاد قدیمی تنهاست و یه هرنی اینسیژنال ( کوله سیستکتومی قبلی ) دارن ما هم رفتیم و تقریباً عمل به بنده رسید. خیلی وقت بود که دست به تیغ نشده بودیم و...
-
شروع بخش زنان
یکشنبه 3 دی 1391 15:07
خوب ما دوباره سروکلمون پیدا شد. این ماه بخش زنان هستیم . دیروز که تقریباً کارای اداریش رو انجام میدادیم و امروز هم رفتیم اتاق عمل که فرمودند باید با خانم دکتر فلانی که چیف رزیدنت زنان هست صحبت کنی و خودتو معرفی کنی. که متاسفانه ما خانم دکتر رو پیدا نکردیم و رفتیم پیش فلوی محترم. کلاً دو تا عمل رفتیم دیدیم و بعدشم...
-
مرخصی خوب است
چهارشنبه 22 آذر 1391 15:10
امروز در یک حرکت انقلابی از استاد دو روز مرخصی گرفتیم و چون می دونستیم که 2 شنبه هم اتاق عمل معمولا نیست فکری به ذهنمون رسید که شنبه و یک شنبه رو بگیریم و خوب دوشنبه رو دودر کنیم. وقتی رفتیم خدمت استاد گفتیم که ما 2 روز مرخصی می خوایم گفت « مشکلی نیست. چه روزایی می خواین» ما گفتیم و استاد پوزخندی زد و گفت « دوشنبه چی...
-
به این میگن حافظه
دوشنبه 20 آذر 1391 22:30
امروز خیلی زود رسیدم بیمارستان. تا اومدم لباس عوض کنم فلوی محترم ما رو دید و فرمدند که «کامپیوترم رو ریست کردم حالا کلا به هم ریخته بیا یه دستی به سر و روش بکش ». بنده هم با عرض شرمندگی گفتم «ببخشین من امروز حتما باید تو جلسه مورنینگ باشم وگرنه استاد ایکس پدرمو میاره جلوی چشم». فلوی محترم با اصرار گفت «ولش کن بی خیال...
-
اولین گِرَفْت پوستی که زدیم
یکشنبه 19 آذر 1391 22:25
امروز رفتیم مورنینگ و خبری نبود بعدش فهمیدیم روز 3 شنبه معرفی مریض رفته در درون پاچه ما. خلاصه با گردن کج رفتیم اتاق عمل و 7 تا مریض در انتظار ما بودن. نکته مهمش این بود که ما برای اولین بار پوست کندیم و برای دفعه اول خوب بود. بعدشم پوستا رو مش کردیم و چسبوندیم رو جاهایی که سوخته بود و پوست نداشت.یکی از عمل ها هم کنسل...
-
اخاذی
شنبه 18 آذر 1391 21:20
امروز که اول هفته و اصولا اصلا حسش نبود بریم بیمارستان. خلاصه خودمونو راضی کردیم و رفتیم . اول که رفتیم سالن کنفرانس ملت داشتن در مورد نرم افزار endnote حرف میزدن و یکی هم داشت بهشون معرفیش میکرد خلاصه هم کلی حال کرده بودن که یارو برگشت گفت البته این نرم افزار خوبیه ولی خوب گرونه و 270 دلار هستش و نمی تونیم قفلش رو هم...
-
خبرای خوب و بد
چهارشنبه 15 آذر 1391 11:03
امروز صبح پا شدم دیدم کیف پولم نیست ازون ور هم دیرم شده بود بعدشم کلی خوابم میومد. با 1000 تومن پول تو جیب رفتیم بیمارستان. رسما سر مورنینگ خواب بودم. بعدشم با اکراه پاشودیم بریم اتاق عمل که ندا آمد امروز عمل نداریم. یعنی خبر مسرت بخش تر از این نمیسد خداییش. بسی حال کردیم
-
برق دزد بد شانس
سهشنبه 14 آذر 1391 11:16
دیشب کشیک بودم. دیگه دارم می فهمم کلا شانس ندارم. هنوز کشیک رو تحویل نگرفته رزیدنت قبلی گفت باز یه نفر موقع دزدین سیم برق از تیر دچار برق گرفتگی شده و بعدشم از اون ارتفاع افتاده پایین. 90 درصد سوختگی داشته. فشارش لمس نمیشد. برادی کارد بود و نوموتوراکس هم داشت. جالبش اینه که این مریض رو از یه مرکز دیگه آورده بودن و با...
-
دعوام کردن :(
دوشنبه 13 آذر 1391 13:41
تازه از اتاق عمل اومدم. امروز اصلا قرار نبود که ما عمل داشته باشیم و بچه ها هم نیومدن منم به خاطر اینکه امروز کشیکم اومدم. حالا فک کن ما رفتیم اتاق عمل بعد یه دفعه اتند محترم اومد تو ...تا منو دید گفت « شما رزیدنت جراحی هستین » منم با ترس و لرز گفتم « آره » اتند محترم هم یه نگاه غضبناکی به بنده انداخت و فرمودند« شما...
-
کشیک سنگین سوختگی
شنبه 11 آذر 1391 08:52
دیشب کشیک بودم خیلی کشیک بدی بود. تقریبا تا صبح هر نیم ساعت زنگ زدن. دو تا بچه 3 ساله رو آوردن به فاصله 1 ساعت که جفتشونم 10 درصد سوختگی داشتن. اول صبح هم یه معتاد داشتیم که نیروی انتظامی آورده بودش. انگار موقع دزدین برق و کنتور و ازین داستان ها که من سر در نمیارم، دچار صانحه شده بود. خیلی مریض بد قلقلی بود مرتب سِرم...
-
اولین کشیک بخش جدید
پنجشنبه 9 آذر 1391 09:02
تازه از بیمارستان برگشتم و دیشب هم کشیک بودم. اولین کشیکم تو مرکز جدید بود. دو تا مریض بستری کردیم اولیش یه آقایی بود که موقع کار صورتش با شعله سوخته بود و حتی دندوناشم سیاه شده بود. بعدیش یه بچه بود که از قم آورده بودنش و افتاده بود دو دیگ نذری بیچاره جلو و پشت بدنش کاملا سوخته بود با یکی از دستاش. یکی دو نوبت هم تا...
-
برگشت از تعطیلات
سهشنبه 7 آذر 1391 18:23
امروز با ترس و لرز رفتیم بیمارستان ( دوشنبه رو نتونستم برم ) اول که رفتیم مورنینگ که اینترن های باحال نیومده بودن. بعد شما حساب کنین استاد محترم تشریف آوردن بعد اینترن نیست. نمایندشونم که خیلی شیک انگار که اومده شمال مثلا. یه چایی گذاشته بود جلوش هورت می کشید . بعد این استاد بی چاره می گفت نمی خواین به دوستتون زنگ...
-
شروع بخش سوختگی
پنجشنبه 2 آذر 1391 12:06
خوب ما بعد از حدود یک ماه برگشتیم. این ماه رو در خدمت سوختگی هستیم و دیروز هم اولین روزی بود که در خدمت دوستان بودیم صبح که رفتیم اولین نفر بودم با یه اینترن که همینجوری واسه خودمون میچرخیدیم و مسئول آموزش هم نیومده بود. بعدش کم کم همه اومدن . یه مسئول آموزش هم داریم که مسلمان نشنود کافر نبیند. خلاصه دوستان کم کم...
-
استاد بسیار مودب اورولوژی
یکشنبه 7 آبان 1391 14:21
-
روز اول اورولوژی
دوشنبه 1 آبان 1391 21:51
امروز رفتیم خودمون رو بخش اورولوژی معرفی کردیم جو خیلی خوبی داشت. و حتی یه عمل هرنی هم با سال دوشون رفتم سر عمل و حالا جالب بود که یه چیز واویلایی از آب درومد که استادشون هم اومد سر عمل. ازون ور هم رفتیم پیش استاد راهنما و نوکرم چاکرم و افتادیم دنبال کارای پایان نامه . داشتم فکر میکردم چقدر خوبه آدم تا 9 بخوابه. اصلا...
-
بخش اطفال هم تموم شد
یکشنبه 30 مهر 1391 21:21
خوب باید وقایع دو روز اخیر رو بنویسم شنبه: بسیار شروع خوبی داشت. چیزایی که ازش یادم مونده اینه که یه مریض داشتیم با دیورتیکول مکل که کلاً خودم بودم و خودم وخیلی بهم چسبید تا آخر رزکشن آناستوموزش خودم رفتم. بعد ازونو یادمه یکی دوتا ختنه اومد. و دیروزم برای اولین بار یه شالدون تو یه بچه گذاشتم خیلی با بزرگترا فرقی...
-
پفک + نون پنیر
پنجشنبه 27 مهر 1391 15:22
روز خوبی بود. با راند استاد شروع شد و مستقیم اتاق عمل دو تا بیمار مشکوک به آپاندیسیت داشتیم که فعلاً تحت نظر هستند و سونوگرافیشون هم منفی بود. 3 تا کت دان با سایزهای مختلف اومدن که کار هر 3 تاشون راه افتاد.آخریه یه پسر 13 ساله بوده که از PICU اومده بود و حال و روز خوشی هم نداشت. بعدش تا 1 منتظر شدیم که خبری نشد و با...
-
می خوام بشینم های های گریه کنم
چهارشنبه 26 مهر 1391 16:40
تازه از اتاق عمل اومدم. تنهایی با یه اسکراب( کمک جراح) که اونم دانشجو بود رفتم سر یه عمل . مریض یه مورد مشکلات مغزی بود که براش ژژنوستومی گزاشته بودن( قادر به غذا خوردن از طریق دهن نبوده و یه لوله رو داخل رودش گذاشتن و ازون طریق تغذیه میشده) و بنا به دلایلی می خواستیم ببندیمش. با بدبختی که شکم رو باز کردم. پر از...
-
خنده بازار
سهشنبه 25 مهر 1391 17:56
امروز اتفاق هیجان پروری نداشتیم و طبق معمول روز های سه شنبه مریض های سرپایی از سروکولمون بالا می رفت ولی با این حال ساعت 3 تموم شده بود. با یکی از دوستای بی هوشی کلی جوک و sms سر عمل مبادله کردیم و بسیار فیض بردیم . جالب هم این بود که این رفیق ما سرماخوردگی ناجور داشت و اصلاً نای حرف زدن هم نداشت. حالا ببینین این اگه...
-
نوه استاد
دوشنبه 24 مهر 1391 16:41
امروز استاد زودتر از بنده اتاق عمل رو شروع کرده بود. ولی سر عمل به موقع رسیدم یه مریض بود که به علت یه کالکشن تو ریه توراکوتومی شد و سر همین عمل هم استاد ما با استاد بی هوشی که تازه اومده یه کم کنتاکت پیدا کرد. بی هوشیا م خواستن خودشون مریض رو کت دان کنن اونم از فمورال . استاد ما اومد و اجازه نداد و گفت بهتره خودمون...
-
روز پر ماجرا
یکشنبه 23 مهر 1391 18:02
خوب از دیشب شروع میکنیم که زیاد اذیت کننده نبود. صبح رفتیم اتاق عمل و دو تا از اینترن ها هم اومده بودن. یکیشون خیلی به جراحی علاقه داره و عشق سوچور زدنه. با من سر دو تا عمل اومد و بخیه ها رو زد و کلی هم حال کرده بود. یه مریض انسدادی داشتیم که وقتی بازش کردیم، حین بررسی شکم کتوجه شدیم که یه کبد نارنجی رنگ داره خیلی...
-
برگشتن از مرخصی
شنبه 22 مهر 1391 19:54
امروز پیروز مندانه از مرخصی برگشتیم و تا ساعت 6 و 30 دقیقه در خدمت اتاق عمل بودیم. هرنی عمل کردیم بعد یه ختنه داشتیم بعدش یه بستن کلستومی بود . بعدش یه مریض دیگه بود که پول ترو شد که بازم زحمت آزاد کردن استومیش رو بنده کشیدم. تا دلتون بخواد هم ازین ریزه میزه ها داشتیم . به سلامتی و مبارکی و میمنت امشب هم کشیک هستم تا...
-
اینترن های جدید
دوشنبه 17 مهر 1391 15:31
امروز اینترن های دوره جدید رو زیارت کردیم . 5 نفر هستن .کلا بخش اطفال وفور اینترنه. به نظر بچه های خوبی بودن. 1 خانم و 4 تا آقا تا آخر ماه در خدمت هم هستیم.بعد رفتیم اتاق عمل. یه مریض داشتیم که رفته بود پیش یه متخصص اطفال ختنه شده بود و به علت خونریزی اومده بود بیمارستان. براش رینگ گذاشته بود که رینگ رو درآوردیم و...