روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

اولین cv line که خودم گذاشتم

شنبه ما کشیک بودیم یعنی دیروز و من اولین cv line  رو گذاشتم البته سرگرد هم کنارم بود ولی رگ رو خودم رفتم و با اولین تلاش پیدا کردمش مریض هم از بخش خودمون بود البته مریض محمد بود ولی چون ما کشیک بودیم من گذاشتم خیلی حال داد البته شیرینی سرگرد رو هم دادیم بعدش یه مریض دیگه هم به پستم خورد ولی چون نزدیکای ساعت 7 بود صبر کردم با رزیدنت محمد رفتم البته از post. jugular  رفتم که نشد و خود رزیدنت هم نتونست بگیره و خودش از subclavian رفت در کل کشیک خوبی بود الانم خبر دار شدم پاشا کشیک اضافی خورده خیلی ناراحت شدم مثل اینکه آف بوده ولی بهش زنگ زدن و اونم بنده خدا بی خبر گوشی رو بر نداشته

جیم زدیم

امشب ساعت ۷ با هماهنگی سال ۲ بیمارستان رو دو در کردیم..البته اینترن داریم و بخش هم آرومه و قراره که آخر شب هم برگردم ...واسه اینکه معطل نشم آژانس گرفتم ۵۰۰۰ تومن دادم ولی به نظرم ارزش داشت چون از دم در پاویون سوارم کرد و زود هم به مقصد رسیدم..خلاصه تا الان که به خیر و خوشی گذشته ..محمد هم اس ام اس زده که بو گیر پا براش بخرم

بیمارستان رو دو در کردیم

امشب و ساعاتی پیش بیمارستان رو به مقصد فست فود سیکا دو در کردیم من بودمم محمد و رضا  بامزش اینکه می خواستیم از بیمارستان بریم بیرون رزیدنت های سال دو رضا  یعنی دکتر رب و دکتر میم ما رو دیدن ما  با ماشین رضا  داشتیم بیرون می رفتیم اولش حالمون گرفته شد چون فکر میکردیم الانه که بهش زنگ بزنن و مراسم بهم بخوره ولی دیدیم اینا هم  از بیمارستان رفتن بیرون ..دیگه بی خیالشون شدیم و رفتیم ..غذاش خوب بود مطمئناً‌ از قورمه سبزی پاویون بهتره

اولین گزارش به سرهنگ

امشب برای اولین بار مجبور شدیم مستقیماْ به جناب سرهنگ گزارش بدیم ..البته سرگرد بغل دست ما نشسته بود و الحمد لله همه چی به خیر و خوبی تموم شد

skill lab

امروز رفتیم نوبت دوم کلاس skill lab  و استاد دکتر ( ک ) که یزدی هم هستش به ما گره زدن رو یاد داد و مریض رو آماده عمل کردن و ... 

یه جا من از کلاس اومدم بیرون که زنگ بزنم منو دید گفت برو سر کلاس منم هول کردم گفتم من دیروز کشیک بودم دارم مریضام رو جمع میکنم ..منو چپ چپ نیگاه کرد گفت من یه عمره این بیمارستانم تو روز روشن داری دورغ میگی.مگه شما ها شنبه ها کشیک نیستین؟...بدو برو سر کلاس 

بد جور ضایع شدیم..ولی خلاصه استاد با حالیه

chest tube گذاشتم

امروز کشیک هستم تا الان که همه چیز خوب بوده و برای یه مریض هم به کمک جناب سرگرد یه  chest tube  گذاشتم یعنی تقریباً نصف کاراشو خودم کردم موقعی که خواستم لوله شماره 36 رو تو chest   بزارم گیر کرد به دستکشم و سرگرد کمک کرد.. الانم حالش خوبه فقط درد داره...

خلافکار مهربون

یه مریض stab  قفسه سینه داشتیم که چون بخش خودمون جا نداشت خوابونده بودیمش تو E3  امروز رفتم مرخصش کنم .همه نرس های بخش خوشحال بودن که داره میره چون مریض معتاد بود و همیشه تشنه مورفین همه رو کچل کرده بود می خواستن زود از شرش راحت بشن .فقط مونده بود سوچور محل زخم چاقو که دقیقا قسمت خلفی توراکس روی خط وسط بود ..خلاصه به اینترن بخشمون گفتم براش بزن که مریضه برگشت گفت آقای دکتر من یه کار کوچیک دارم زود برم و بیام ..بهش گفتم حالا کجا می خوای بری بعداً برو بیا اینجا می خوایم زخمت رو ببندیم بری..تو گوشش نرفت  که نرفت الا و بلا که الان می خوام برم ..خلاصه من کوتاه اومدم و نشستیم منتظر آقا تا برگرده بعد از 5 دقیقه دیدم با یه نایلون تو دست برگشت بعدشم اومد طرف منو خندید و گفت دکتر قابل شما رو نداره خیلی بهت زحمت دادیم..و دستش رو کرد تو نایلون و یه اسپری مردونه در آورد و بهم داد...حالا بماند که تو بخش چقدر به ما متلک انداختن

یه روز خوب

عصری یه مریض ITP داشتیم رفته بود دماغشو تمیز کنه افتاد به خونریزی اول پلاکتش 3000 اومد بعدشم شد 2000 ما هم طبق نظر جناب سرگرد مشاوره اورژانس داخلی و ENT  و بیهوشی دادیم و خلاصه الان مریض stable  شده و گوش شیطون کر می خوایم بریم بخوابیم .نکته جالبش گرونی دارو بود که مریض برای یه ویال IVIg  مجبور شده 300 هزار تومن بده... 

جناب سرگرد آخر شبی هم زنگ زد و گفت فردا خودت باید بری مریض ها رو راند کنی ..یعنی به عبارتی فردا منم و من جناب سرهنگ هم نمیاد خلاصه فردا قراره برای اولین بار خودم Order  بزارم انترنم هم که جاشو با یکی دیگه عوض کرده خدا کنه نپیچوننمون..آخر شبی هم یه مریض انسدادی داشتیم که چند شبی بود حالش خوب بود باز امروز علائم انسداد داشت ازش عکس ایستاده و خوابیده شکم گرفتیم بازم سطح مایع هوا داشت خودم براش رفتم NG  گذاشتم..وفعلاً دیگه کاری نداریم..در ضمن امروز با اجازه جناب سرهنگ جیم زدیم و رفتیم آرایشگاه ..خیلی حال داد

آموزش گره زدن

امروز جناب سرگرد به ما گره زدن رو یاد داد منم تو مورنینگ 100 دفعه تمذین کردم مثل بافتنی بود یکی از رو یکی از زیر ..انقدر زدم که یه خانوم دکتر سال 2 بغلم نشسته بود بر گشت بیخ گوشم گفت دکتر ترو خدا بی خیال شو داره حالم بد میشه..چقدر گره میزنی

سورپرایز شدم

ازدیروز یه سرما خوردم توپ. یه طرف صورتم نشتی داره یعنی آب از چشم و دماغ سرازیره بد فرم یعنی یه جورایی چپ شده صورتم
خلاصه امروز با حال زار رفته بودم یکی از بخشایی که مریض توشون خوابونده بودیم حالا کدوم مریض همون مریض معتاده که گفتم خیلی بوی بد میداد و همه شاکی بودن اگه نخوندین برین
اینجا...خلاصه رفتیم مریض رو دیدیم و با همه اهل حرم نوکرم چاکرم( چون می دونستم به خونم تشنن آخه بخش خودمون جا نداشت مجبور شدیم تو این بخش بخوابونیمش)دم در خروج یه دفعه سر پرستار بخش ما رو صدا زد

سرپرستار: دکتر احمدی
من:بله!!
سرپرستار:باهاتون یه کار کوچیک داشتم .وقت دارین؟
من:خواهش میکنم در خدمتم.امرتون رو بفرمایین
سرپرستار:میشه بریم اتاق من ؟
من:حتماً(تو دلم گفتم الان میگه این مریض پدر مارو درآورده و بقیه مریضا شاکین و خلاصه خودمو آماده کردم که سرم رو بندازم پایین و هی حرفاشو تأیید کنم)
رفتیم داخل اتاق و یه پاکت خیلی خوشکل روبان زده به ما داد و گفت
_آقای دکتر رییس بخش چند وقت پیش به من گفتن رزیدنت هایی که ازشون راضی هستین از نظر ویزیت مریض و برخوردشون با پرسنل و بیماران رو بهشون معرفی کنیم منم شما رو معرفی کردم..ناقابله

یه کارت هدیه دارم به مبلغ 30،000 تومن
به به چه روز خوبی.نمی دونم به چند نفر این کارت رو میدن ولی واقعاً دمشون گرم
جو گیر شدم امشب بروبچ جراحی رو مهمون کردم به شام.دیشب هم مهمون دکتر ( ع ) بودیم