روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

پیتزا 72

امروز کلا روز خوبی بود صبح که با نگی تا سرهنگ بیاد مریضا رو دیدیم وقتی هم سرهنگ اومد این خانم دکتر اینترنمون رفت اجازه بگیره که دیر بیاد اونم سرهنگ زد تو برجکش بعدشم به من گیر داد که چرا خودت بهشون نمیگی که سر ساعت بیان میگی با من صحبت کنن خلاصه این اینترنمون کلی دمغ شد بعدشم که رفتیم پیش وکیل محترم و با هم رفتیم یه چایی زدیم در ارتفاعات و بعد من برگشتم بینارستان با امیر رفتیم یه کافی شاپ به سفارش اون که اسمش پیتزا ٧٢ بود بعد پاستلا سفارش دادیم خیلی خوشمزه بود

اینترن های جدید

امروز که همه چی به خیر و خوشی گذشت و من آف بودم .اینترن های دوره جدید هم اومدن یه پسر با دو تا دختر.منشی بخش میگه همراه اون مریض منتال ریتارده باز زنگ زده می خواد با شما حرف بزنه شمارشم داده که من زنگ بزنم.من موندم با این چه کنم

گند زدم

امروز یه مریض دیابتی داشتیم که باید میرفت اتاق عمل و بنده یادم رفت که دستورات دیابتی مخصوصا سرمش رو بنویسم و سرهنگ هم کلی از دست بنده شاکی شد یه مریض هایپر پارا هم داریم که مدارکش کامل نیست پدرمون درومد سر این امروز این خانم منتال ریتارد رو هم مرخص کردیم این همراهش گیر داده شماره بدین اگه مشکلی داشت من تماس بگیرم عصر هم زنگ زده بود بخش که من کجام گفتم بگین نیستش گفته بود من شماره بدم زنگ میزنه؟اینم از مریضای ما

جراحی کنسل و مریض عصبانی شد

امروز رفتیم مریض ترومایی رو سی تی کردیم که نکته خاصی نداشت . اینترن های محترممون هم جلوی چشم بنده نمره 100 به خودشون دادن و مهر منو هم از جیبشون در آوردن و با لبخند ملیح زیر برگه زدن و رفتن .در کل خیلی باحال هستن همه چی خوب بود تا شب که یه مریض کیسه صفرا عملش کنسل شد و خلاصه داد و بیداد می خواستن بنده رو خفه کنن چون من بهشون گفته بودم احتمالا مریض فردا عمل میشه خلاصه کلی شوهرش به ما بد و بیراه گفت دادشش منطقی بود باهاش صحبت کردیم حق داشت مشکل مالی داشت. و خلاصه آخرش هم به اصرار خودش و همراهاش با رضایت شخصی رفت گفت بچه کوچیک دارم این برام درس عبرتی بود که دیگه جلو جلو حتی به مریضی که لیست عمله خبر ندم بعدشم با امیر زدیم بیرون و رفتیم یه پیتزا زدیم و برگشتیم

۴ تا cv line

دیروز کشیک بودم 4 تا cv line به پستم خورد یکیش که مریض بی نهایت چاق بود و ادماتو که اصلا آناتومی خوبی هم نداشت و نتونستم بزارم دومیش یه دختر جوون بود که راحت بود سومیش رفتم سی سی یو که اونم یه پیرزن بود که انقدر دست و پا میزد که نتونستم کارمو بکنم اونم هیچی چهارمیش هم یه پسر نوجوون هموفیلی بود که رضایت نداد بزارم در کل شب بدی نبود و دم صبح هم دو تا ترومایی اومدن که زیاد مسئله دار نبودن

خانوم حامله مشکوک به آپاندیسیت

دیشب یه مریض قلبی تو اورژانس یک بود با پلورال افیوژن اگزوداتیو که chest tube  می خواست وقتی دیدمش مریض نمیتونست بخوابه و دیدم سخته زنگ زدم به نگی بعد از اتاق عمل اومد کمک و مریض در حالت نشسته براش گذاشتم اولش طبی ها اتندشون اومد گفت من مریض رو sedate  میکنم تا راحت باشین که یه دفعه مریض سیانوز شد و تا دوباره برش گردونن ما دست به بغل اینا رو نیگاه می کردیم ...
دیشب یه خانوم حامله مشکوک به آپاندیسیت که 36 هفته بود آوردن اورژانس سونوش نرمال بود ولی چون نمیشد برای زن حامله دس دس کرد با زنانی ها رفتیم اتاق عمل اونا سکشن کردن و ما جراحی آپاندکتومی که البته منفی درومد سر بستری شدن و تشکیل پرونده این هم پوست ما کنده شد امروز هم جمعه و تعطیل امیدوارم بشه استراحت خوبی کرد

یه روز نیمه تعطیل

دیشب که رفتیم آف و به دیدن جناب امیر رضا خان گذشت.صبح هم اومدیم بخش که سرهنگ تا ٧ و ١٠ دقیقه نبود خواستیم بریم که اومد و بخش رو راند کرد و شاکی هم شد که چرا نگی نیومده و طبق معمول هم توصیه به اینکه تخت ها رو حواستون باشه

انما برای مریض چاقو خورده

دیشب خیلی شب بدی بود درست موقعی که می خواستم بخوابم گفتن یه مریض رو به جراحی انتقال زدن مریض یه جونی بود که با چاقو به پهلوش زده بودن بعد عزیزان طب اورژانس خودشون مریض رو بررسی کردن و زخمش رو هم بخیه زده بودن بعد که سی تی مریض رو دیدن و هوا رو تو شکمش دیدن بعد انتقال زدن به سرویس خلاصه مریض رو رفتیم دیدم تو آورژانس داشتن باقالی پلو میخوردن که با هزار بد بختی راضیش کردیم نخوره ازون ور هم سرهنگ گفت عکسش رو صفر ببینه که بعدش مجبور شدیم انماش کنیم که من دفعه اولم بود اینکارو می کردم به این صورت که یه سوند فولی گذاشتیم تو آنال و بعد بادکنکش رو باد کردیم و در نهایت هم ماده حاجب زدیم تو رکتومش و مریض رفت عکس شکم به صورت خوابیده گرفت و نیم ساعت بعد هم یه عکس دیگه گرفت خلاصه بی خوابی کشیدیم توپ امروز هم که نگی قراره کشیک وایسه و من مرخصم

CV line گذاشتم به تنهایی

دیروز کشیک اکتیو بودم و برای اولین بار یه cv line رو به تنهایی و بدون کمک گذاشتم بعدشم که عکس سینه مریض رو دیدم خیلی حال کردم البته دو تا مشاوره داشتم که اولیش رو که گفتم دومیش هم وقتی رفتم بالای سر مریض دیدم یه آنژیوکت صورتی ازش گرفتن و یه جورایی ضایع شدیم ..نکته قابل ذکر اینه که وقتی مشاوره رو آوردم نگی گفت اینا مال سال یکه برو انجامش بده ..خیلی ریلکس...

روز عید همه چی خوبه

امروز روز عید غدیره و ما هم امروز بی اینترن کشیک بودیم هیچ اتفاق خاصی نیفتاده تا الان همه چی امن و امانه