روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

آموزش آپاندیسیت

5 شنبه گذشته یه مریض آپاندیسیت داشتیم که افغانی بودش و اولین عملی بود که من آموزش به سال یکی مون می دادم . خیلی با حال بود . امروز یه مریضی داشتیم کنسر معده و از آشناهای استاد بود و ته عمل هم ما برای اطمینان خودمون آنکال وایسادیم تا هوای مریضه رو داشته باشیم . تا الانم که الحمد لله خوبه یه مریض رو هم استاد گفت بریم با هم ببینیم که خانوم همکلاسی استاد بود و خود خانمه هم پزشک بود و مبتلا به سرطان . امیدی به زنده موندنش نبود

یه آپاندیسیت با یه پپتیک اولسر پرفوره

دیشب یه مریض آپاندکتومی داشتم . غریب و تنها رفتم عملش کردم . بعدش یه پپتیک اولسر پرفوره داشتم که ممل اومد کمکم. ولی خیلی بد حال بود . هنوزم بد حاله .سال یک محترم هم براش CV line گذاشته بود  که نوموتوراکس هم کرده بود . تا 4 و 30 بیدار بودیم بعدشم امروز رفتمیم امتحان osce  که رو دور بدشانسی بودم تروما وقت کم آوردم . خیلی حالم گرفته شد . یه آیتم هم مجبور شدم منتظر بمونم . ظهر اومدم خوابیدم تا الان . داغونم

آهنگر بدبخت

امروز خیلی روز بدی بود دیر رسیدم به بیمارستان بعد از جلسه مورنینگ رفتم اتاق عمل این سال یکی خیر ندیده مریض یه استاد دیگه رو به جای استاد امروز فرستاده بود اتاق عمل استاد هم گُل به شما و ... به بنده و سایرین بالاخره ما معنی دقیق " گنه کرد در بلخ آهنگری" رو فهمیدیم . خلاصه یه عود سارکوم داشتیم که استخوان کتف مریض البته تکه ایش رو با تومور برداشتیم . یه مریض هم اومده بود با یه توده بافت نرم تو ناحیه باسنش که یه چیزی تو مایه های شلغم بود و غلفتی درومد و بعدشم ما پس فردا امتحان داریم خدا به خیر کنه

جانمان دارد در می آید

دو سه روزیه رو دور بد شانسی هستم . روز 5 شنبه که آمکال وایسادم . کلی پدرو درومد . بعدشم روز جمعه که کشیک اورژانس بودیم از صبح ما رو با یه مشاوره اطفال بیدار کردن . مریض بخشمون هم انسدادپیدا کرده بود همراهاش رضایت به عمل نمی دادن . وقتی هم میگفتیم امضا بدین نمی دادن . با چیف و ممل دعواشون شد . نیروی انتظامی اومد یه فیلمی داشتیم خلاصه قضیه حساس شد و استاد بنده خدا خودش از اون سر شهر پاشد اومد و مریض رو عمل کردیم و یه توده سرطانی به احتمال زیاد درومد . و شانس آوردیم که خود استاد بود و همراهای مریض هم دیدنش و الا دودمان مارو به باد میدادن . امروزم عنقریبه که جونم درآد . با استاد یه هرنی اینسیژنال رفتیم و یه انسداد و یه دبریدمان و یه تیروئید و ..دوستان اتاق عمل دیگه می خواستن سر به تن ما نباشه . 4 شنبه هم امتحان دارم هیچی نخوندم

بی مسئولیت

امروز آنکال بخش بودم صبح کلی به این سال یکی دودر سفارش کردم پانسمان مریض رو عوض کن 10 بار بیشتر بهش گفتم تا دیگه آخر گفت ظهر عوض میکنم . ساعت 4 شد از آی سی یو زنگ زدن میگن هنوز پانسمان مریض عوض نشده . بهش زنگ زدم بر نداشته اس ام اس زدم جواب داده تا 6 حتما عوض میکنم الان (ساعت 22) دوباره زنگ زدن میگن هنوز نرفته . نیم ساعت پیش از یه بخش دیگه ای زنگ زدن که مریضتون که عمل کردین و تو بخش ما بستریه امروز اصلا ویزیت نشده . من با این بی مسئولیت چه کنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
یه مریض رو بردیم آی سی یو ایسکمی اندام حال و احوال توپ کلی مانور کردیم روش واسه پرسنل که اصلا مشکلی نداره و ازین حرفا . دو دقیقه بعد زنگ زدن فشار مریض پنجه

سال 4ی می خوام بکشمت

صبح که رفتیم اتاق عمل باز گفتن مریضاتونو نمی خوابونیم اتاق هم یکی بهمون دادن . تازه به استاد هم زنگ زدیم هیچ اتفاقی نیفتاد . بعد نمی دونم چی شد که همه عمل هامون انجام شد . امرزو یه شرکتی یه وسیله رو بهمون سر عمل معرفی کرد . یه مریضی داشتیم که شکمش بسته نشده بود و به قولی دل و ر.ده هاش بیرون بود و اینا اومدن با یه سری جینگولاسیون شکم رو پوشوندن . اسمش vacuum assisted closure بود البته 2 تا 3 ملیون هم هزینش بود . امروز می خواستم این سال 4مون رو خفه کنم یه هموروئید خوش دست داشتیم با یه فیبروآدنوم برست . نامرد اومد سر عمل همشو خودش رفت .ای ... تو اون ذاتت

اولین کت دان نوزاد

امشب رفتم پیش پارسا دو تا کت دان بچه انجام دادم دفعه اولمم بود خداییش پارسا خیلی حال داد و گفت خودم برم . جالبه بلافاصله هم رگه رو پیدا کردم ولی نتونستم وایر رو رد کنم که پارسا خودش رفت . رفتم بخش رو دیدم یه مریضمون تنگی نفس داشت . استاد صبح اومد دیدش گفت یه مشاوره ریه براش بزارین شب گفتم یه سری به بخش بزنم مشاوره رو هم دیدم . بعد چیز جالب این بود که مریض نوموتوراکس داشته بود و دوستان هم تو مشاورشون کلی به ما حال داده بودن . امشب قراره ممل به ما شام بده یه آناستوموز روده دس تنها زده ...البته فعلا که خبری نیست

اولین ناخن کشی دس تنها

امروز کلا 2 تا عمل گنده داشتیم یه رکتوپکسی بود که ما خودمونم دفعه اول بود میدیدیم . یه مریض دیگه هم داشتیم که توده برست بود با لنف نود دایسکشن آگزیلا . یه مریض دیگه هم نقلی کشیدین ناخن بود که این مشکلش این بود که بی حس نمیشد 15 سی سی لیدوکائین زده بودیم باز نعره میزد بنده خدا . آخر هم مجبور شدیم به صورت IV sedation آرومش کنیم . خلاصه این هم اولین ناخنی بود که ما دس تنها در آوردیم و خداییش هم از هیبت این ناخنه که زیر پوست بود ترسیدیم . بعدش با ممل و چیف محترم رفتیم کافی شاپ نزدیک رستوران ناهار بخوریم . حالا من یه ناهاری تو بیمارستان خورده بودم ولی نتونستم به روشون بیارم یعنی خجالت کشیدم حالا سیر سیر بودم یه غذا هم واسه من سفارش داده بودن . خلاصه با گریه هر لقمه ای پایین میرفت . دیگه نصفش رو که خوردم داشتم می ترکیدم . راستی امروزم یه اینتوباسیون موفق داشتم