روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

دنیای کوچیکی داریم

از دیروز شروع می کنم یه اتفاقی کسی که کشیک بود نتونست بره مشاوره رو جواب بده من به جاش رفتم با مریض سابق خودم روبرو شدم که خونریزی شدیدی داشت و به خاطر توموری که داشت تقریبا کاری براش نمیشد کرد یه کم جلوی خونریزیشو گرفتم و مشاوره جراحی توراکس دادم . خیلی خونریزی داشت بهش خون زدیم ..بوی خون گرفتم . بعدشم اومد اورژانش کشیک بودم یه آپاندیسیت خفن داشتیم و یه بچه هیدروسفال 3-4 ساله که براش از صافنوفمورال رگ گرفتیم تهش شد ساعت 4 صبح البته در خدمت دوستان یه کباب چوبی هم زدیم . امروزم که تا 2 درمانگاه داشتیم بعدش خیر سرم اومدم بخوابم بهم زنگ زدن که کشیکی ..فک کن ..یه چست تیوب هم گذاشتم ..تا صبح فک کنم بیداریم . ای خدا درس هم نمی تونم بخونم

شادروان گوشیم .

شما فک کن با یه اشتباه هم آنکالی هم کشیک اورژانسی کی می فهمی همین امروز صبح بعدش تو کف این داستانی که چه اتفاقی میفته
گوشیت میفته تو توالت
یعنی من الان چه نوع خاکی تو سرم کنم؟

یه روز کلاً خراب

امروز اول صبح تو جلسه یه خانم دکتر جراح رو معرفی کردن که خودش سرطان سینه گرفته بود . بعدشم ممل بنده خدا مجبور شده بود بره سر عمل فامیلش که اصلا هم عمل خوبی نبوده خیلی حالش بد بود قرار بود رضا بیاد جاش که براش مشکلی پیش اومده بود منم نمی دونستم ..رفتم خیر سرمون معده عمل کنیم گفتن شما نوبتته بری درمانکاه امروزم 4 تا استاژر اومده بودن درمانگاه کلا نمی شد جنبید بعدش رفتم اتاق عمل یه ماستکتومی داشتیم با قلومون رفتم . امروزم آنکالم .اصلا حس ندارم

زور نگین ن ن ن

دیروز کشیک اورژانس بودم و حقیقتا بسیار حالمون گرفته شد اول از همه که تا ساعت 12 شب خبری نبود ساعت 12 رفتیم اتاق عمل تا 3 صبح بیدار بودیم آخرشم همراه مریض رضایت به عمل نداد و رفتیم بخوابیم خیر سرمون بخوابیم دوباره 6 صبح زنگ زدن مریض داریم رفتم اتاق عمل باز تا 6 و 40 دقیقه نشستم دیدم خبری نشد زنگ زدم به سال یک میگم پس کجایین؟ میگه دم در اتاق عمل مریض arrest کرد برش گردوندیم ...
امروزم که آنکالم سر یه سی تی اسکن یه داستانی داشتیم با این بی هوشی ها و تصویربرداری من نمی دونم کدوم شیر پاک حورده ای گفته باید رزیدنت جراحی همراه مریض بره عکسی سی تی بگیرن آخه وجود من به چه دردی می خوره مگه می خوان اونجا مریض رو عمل کنن . تازه مگه رزیدنت بی هوشی باهاش نمیره دیگه وجود من به چه دردی می خوره ...تو کلشون نمیره که ...
وای امتحان ارتقا رو چی کار کنم...29 تیره

سونوگرافی

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

یه آپاندیسیت با یه پپتیک اولسر پرفوره

دیشب یه مریض آپاندکتومی داشتم . غریب و تنها رفتم عملش کردم . بعدش یه پپتیک اولسر پرفوره داشتم که ممل اومد کمکم. ولی خیلی بد حال بود . هنوزم بد حاله .سال یک محترم هم براش CV line گذاشته بود  که نوموتوراکس هم کرده بود . تا 4 و 30 بیدار بودیم بعدشم امروز رفتمیم امتحان osce  که رو دور بدشانسی بودم تروما وقت کم آوردم . خیلی حالم گرفته شد . یه آیتم هم مجبور شدم منتظر بمونم . ظهر اومدم خوابیدم تا الان . داغونم

آهنگر بدبخت

امروز خیلی روز بدی بود دیر رسیدم به بیمارستان بعد از جلسه مورنینگ رفتم اتاق عمل این سال یکی خیر ندیده مریض یه استاد دیگه رو به جای استاد امروز فرستاده بود اتاق عمل استاد هم گُل به شما و ... به بنده و سایرین بالاخره ما معنی دقیق " گنه کرد در بلخ آهنگری" رو فهمیدیم . خلاصه یه عود سارکوم داشتیم که استخوان کتف مریض البته تکه ایش رو با تومور برداشتیم . یه مریض هم اومده بود با یه توده بافت نرم تو ناحیه باسنش که یه چیزی تو مایه های شلغم بود و غلفتی درومد و بعدشم ما پس فردا امتحان داریم خدا به خیر کنه

روزی که می تونست خوب باشه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

بیچاره خانومه . . .

امروز آنکال بخش هستم به قول معروف همه چی آرومه . یه مریض تو بخش داریم که به علت طپش قلب اومده بود اورژانس و وقتی بررسی شد کم خونی شدید داشت و در نهایت یه فهمیدیم یه توده خیلی بزرگ تو شکمش داره . امروز همش دنبال من میومد هی سوالای جورواجور میپرسید خیلی ترسیده بی چاره 38 سالشه . به نظر میاد تودش بد خیم باشه . ولی هنوز 100 در 100 از ماهیتش مطمئن نیستیم

مزخرفترین کشیک

ای خدا لعنتتون کنه ...

این جمعه ما رو اینجوری خراب کردین . من بدبخت چه گناهی کردم گیر دو تا آدم دودر افتادم . این از صبح که بخش رو ندیدن . مریض دیشب رو نمیان عمل کنن باید صبح ببریم که هنوزم یکیشون مونده . اینم از دیشب که برای یه کات دان بچه کلی بامبول در میاره من باید نقش تلفنچی رو بازی کنم باید سر یه شالدون با رزیدنت رادیولوژی داد و بیداد را بندازم . ای خدا آخه اینم شد شانس . مثلا سال 2 شدیم که کارمون کمتر شه بدتر شد